۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

توهم


88/4/6
گروهی در ایران هستند که همواره گروه مقابل را به دلیل توانایی در پیش بینی و شناخت موقعیت های حساس به توهم توطئه متهم می کنند. در واقع این گروه تا تیزی تیغ را بر گردن خود احساس نکرده اند باور نمی کنند دشمنی وجود دارد. از طرف دیگر همین گروه خود به سادگی درباره‌ی دوستان و کسانی که با آنها منافع مشترک دارند دچار بدبینی و به بیان بهتر "توهم" می شوند. باور نمی کنید؟ به قسمت نظرات مطلب قبل(انتخابات ایران به روایت دیگران )نگاهی بیندازید تا باورتان شود.
این دوست عزیز بنا بر همین قاعده, یعنی توهم توطئه- اما نه از طرف دشمن که از طرف دوست- مرا به پذیرش سفارش برای انتقال آراء دیگری، دروغ( ازاین جهت که مقاله‌ی سفارشی یا نوشته‌ی خودم را به نام پرفسور سرشناس جیمز پتراس در وبلاگ قرار داده ام) و بی ذکاوتی( ازاین جهت که نتوانسته ام شیوه‌ی نگارش متفاوتی اتخاذ کنم) متهم کرده است.
در جواب این دوست باید بگویم:
1- این لینک مستقیم مقاله ی پتراس درGlobal Research :
http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=14018
2- اگر به این سایت دسترسی پیدا نکردید، این هم لینک همین مقاله در سایت شخصی پتراس:
http://petras.lahaine.org/articulo.php?p=1781&more=1&c=1
3- نشانی Global Research :
http://www.globalresearch.ca/
4- نشانی وبسایت جیمز پتراس:
http://petras.lahaine.org/
و اگر باز هم قانع نشدید (که در آن صورت باید برای درمان
جدی بیماری توهم توطئه حتما به روانپزشک مراجعه فرمایید) باید بگویم وبلاگ من به جز دوستانم، بازدید کننده‌ی چندانی ندارد که کسی یا کسانی بخواهند برای انتقال و پیشبرد افکارو اهدافشان از آن بهره ببرند.
اینجا خانه‌ی کوچک افکار شخصی من است ومن فقط و فقط برای دلم می نویسم.
(در ضمن، امیدوارم حداقل تا حدی به زبان انگلیسی آشنایی داشته باشید!)

۱۲ نظر:

حسن محمدپور گفت...

دوست عزيز، در نظر داشته باش ، عده ای از عرفا به حق و با صرافت خود را از جنجالهای روزگار بری نگه ميداشتند تا مبادا به ناحق آلوده شوند و بازيچه دسائس شوند. اين گفته امير المومنين را فراموش نكن كه فرمود : " باطل چون كف روی آب است" يعنی برای ديدن و درك حقيقت بايد غور نمود و از سطح ظاهر و متلاطم وقايع گذر كرد. حقيقت با تلاطم و هيجان همنشينی ندارد. تو بايد اين را بدانی كه اصولا حوادث آفرييده شيطان است .

ب. م. گفت...

دوران غریبی است، هوسبازان را با عرفان چه کار؟

ناشناس گفت...

توهم ، بدبينی ، هوسبازی ...
واقعا اينطوره؟
راستی حيف از ذات خوب تو.

ناشناس گفت...

اما به هر حال هر كسی يه روزی كلاهش رو قاضی ميكنه ، فقط بايد صبر داشت.

کاغذرنگی گفت...

هی عالیه! ببین کی از عرفان حرف می‌زنه! اگر این یارو عارف باشه پس حتما من هم ملکه اینگیلیسم!!!
بهناز جان!
این رو بدون:
اگه یکی خوابیده باشه شاید بشه بیدارش کرد، ولی هرگز موفق نخواهی شد کسی که خودش رو به خواب زده، بیدار کنی...

ناشناس گفت...

تو و دوستانت بی ادبت ابله و غير منطقی هستيد،جواب پيامهای مودبانه رو با توهين پاسخ ميديد و جواب پيامهای بی ادبانه رو با سر افكندگی . خوب هر كسی مطابق با نيازش با مردم برخورد ميكنه .

ناشناس گفت...

آدم بی ادب و نفهم ، قدر برخوردهای مودبانه رو بدون ، پيام محمد پور هيچ مضمون توهين آميزی نداره ، تو اگه ظرفيت نداری در وبلاگت رو تخته كن .من بهش سفارش ميكنم با تو انجوری كه لايقت هست رفتار كنه و جواب توهين تو رو بده.

ب. م. گفت...

طفلک این ناشناس که یا خود محمد پور یا آقای ی -ص است، بدجوری دچار توهم کاره ای بودنه!
چشم، من در وبلاگمو به دستور حضرتعالی تخته می کنم و منتظر برخورد ورفتاری می شم که جنابعالی تشخیص دادین لیاقتشو دارم!
خیلی بامزه بود. شب امتحانی حال و هوامون عوض شد و کلی خندیدیم.
(راستی اگه در وبلاگمو تخته کنم اونوقت تو هرروز کجا می خواهی سرک بکشی؟)

ناشناس گفت...

ما ایرانیها عادت داریم گذشته ها رو نفی کنیم و مدام طرح نو بیندازیم .


وقتی ذهنمون رو از سابقه های فرهنگی پاک میکنیم و دیدگاهمون رو نسبت به موضوعات و پدیده های اطرافمون مدرن میکنیم ، احتمالاً خرو با خور و عرو با عور اشتباه میگریم و کار به جایی میرسه که یه دج‍اله رو با یه فرشته عوضی میگیریم و یه فرشته رو با یه پخمه .

تغییر و تبدیل خیلی بد نیست ولی باید در مسیر آموخته ها و تجربه های گذشته باشه . این درست نیست که ما با سادگی و البته با حسن نیت به هر چیزی مثبت فکر کنیم ، تصور کنیم میتونیم از هر موقعیت و از هر آدم پلشتی یه فرشته بسازیم ، رابطه مون رو بر اساس پاکترین و سفیدترین تصورات بنیان بگذاریم و انتظار داشته باشیم که در نهایت به بهترین مقصد برسیم .


رفتارهای نا مربوط مثل پاسخ های نامربوطه ، هر چند که از روی آرمانگرایی و حسن نیت باشه ارتباط رو مغشوش میکنه و سوء تفاهم بوجود میاره ، و کاش به همین جا ختم بشه . گاهی اوقات کار پیچیده میشه ، بی گناهی مقصر و منفور و بر عکس گناهکاری عزیز و محترم میشه.

بايد واقع بين بود ، خوش بينی مفرط و مثبت انديشی زياد خوب نيست ، هر کسی رو باید مطابق با ارزش و جایگاهی که توی این عالم داره برخورد کرد . کسی که به خواسته ای پیش تو آمده نبا ید به اندرزی پاسخ بدی چون اينجوری يادش ميره تو چقدر انسانی و پاك باهاش برخورد كردی .

ناشناس گفت...

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه سابقه قرنها ريا و تزوير رو داريم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه به نا سپاسی و فراموشی شهرت داريم.


ما ملت سابقه داری هستيم چونكه خيلی راحت حق رو زير پا ميگذاريم و به ناحق ملحق ميشيم.

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه فراموش ميكنيم به چه چيزی اعتقاد داريم و چگونه عمل ميكنيم.

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه به راحتی ميشه ما رو از هم داستانی به همدستی تنزل داد .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه خوب حرف ميزنيم ولی بد عمل ميكنيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه هيچ وقت نتونستيم به ايده آل هامون برسيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه از هر طرف كه باد بياد حركت ميكنيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه بايد گشنه بمونيم تا آدم باشيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه به شرافت تظاهر ميكنيم ولی در اصل" آن كار ديگر" ميكنيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه برای رسيدن به شاه عبدالعظيم از سمت جردن مسيرمون رو طی ميكنيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه اگه يه روزی پرونده رفتار زشتمون رو برابرمون بگيرن به غلط كردن مي افتيم.

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه وانمود ميكنيم فمنيست هستيم ولی از كسی حمايت ميكنيم كه در كنار همسرش عكس هم نمی اندازه .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه خوب بلديم عقده های سركوفت شده مون رو تو ظرف ادعاهای متضاد بريزيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه اگه بهمون احترام بگذارند توهين ميكنيم و اگه بهمون توهين كنند ساكت و مودب ميشيم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه آخر هر محبتی دست طرف مقابل رو گاز ميگريم تا بدونه ما دندون داريم .

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه مثل وزق خودمون رو باد ميكنيم تا ازمون بترسن.

ما ملت سابقه داری هستيم چونكه نميدونيم ديگران واقعيت نهان ادعاهای فمنيستی مون رو خوب فهميدن .


ما ملت سابقه داری هستيم چونكه هم ظالميم و هم مظلوم .

و اما ملت سابقه داری هستيم چونكه هميشه در بين ما تك و توك آدمهايی قابل احترام بوده اند .

ناشناس گفت...

هر کسی یه جوری تربیت شده .


يكی از اول زندگیش با احترام و عزت بزرگ شده ، يكی با توهين و تحقير .

يكی اصلاً بلد نيست به ديگران توهين كنه ، يكی راه رفتنش هم به ديگران توهين ميكنه .

يكی هميشه به اين فكره كه چه جوری كار مردم رو راه بندازه ، يكی به اين فكره كه چه جوری چوب لای چرخ كار مردم بذاره .

يكی مدام به اين فكره كه چه جوری به مردم لطف كنه ، يكی مدام به اين قصده كه چه جوری حال مردم رو بگيره .

يكی اگه بدونه تو بهش فكر ميكنی سر تا پا محبت ميشه ، يكی هر چقدر بهش لطف كنی كينه هاش كم نميشه .

يكی با نگاهش از طرف مقابل تشكر ميكنه ، يكی با دندوناش گازت ميگيره .

يكی به جواب سلامی تا كمر خم ميشه تا مبادا نا سپاسی كرده باشه ، يكی با بی ادبی به هر محبتی پشت پا ميزنه .


يكی دوستانش رو به هيچ بهايی نميفروشه ، يكی هر كسی رو تو هر جايی ميفروشه .

يكی مثل درخت اطرافشو خرّم ميكنه ، يكی مثل كوير با طعم تلخش هر آبادی رو شوره زار ميكنه .


يكی‌ تو بهشت زندگی ميكنه ، يكی بدون اينكه بدونه توی‌ جهنم وجود خودش.

ب. م. گفت...

آخی! می دونم تحمل شکست یه کم سخته. اگه جنبه نداشته باشی دلت می خواد به ملتی که این بلارو سرت اوردن و زمین و زمون فحش بدی. عیب نداره چند وقت دیکه خوب می شی...