۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

خود سانسوری


88/4/30
اصولا من به سانسور معتقد هستم. در دو کتابی که ترجمه کردم و الان به مدت دو سه سال است که دارند در ارشاد خاک می‌خورند آنقدر سانسور کردم که صدای ناشر درآمد که:" بابا اینایی که تو سانسور کردی به خدا صفار هرندی هم سانسور نمی‌کنه!" البته اغراق می‌کرد وسانسورهای من کاملا به جا بود. مثلا دو سه خطی که در‌ آن به زن توهین شده بود یا بسیار غیر اخلاقی بود و...
بگذریم، منظورم این بود که من برخلاف کسانی که کم هم نیستند و مخالف سانسورند، آن را در مواردی بسیار ضروری می‌دانم و یکی از این موارد هم سانسور پست قبلی به تاریخ 88/4/17است.
و اما دلیل این سانسور: راستش من از ابتدا هم این پست را برای ماندن نگذاشته بودم چون دستمایه‌ی نگارش آن احساس بود و من از طرفداران حاکمیت عقل بر احساسم. هرچند که هنوز هم به مضمون آن پست معتقدم اما به دلیل شیوه‌ی نگارشم در آن که چندان هماهنگ با روح غالب بر وبلاگم نبود، آن را حذف کردم وحتما در آینده همان مضمون را مستدل در پستی دیگر ارائه خواهم کرد.
پ.ن. چون می‌دانستم کسانی هستند که آستانه‌ی تحمل بالایی ندارند و از مطالب منطقی و مستدل و غیر احساسی من به خشم آمدند و فحاشی کردند و تهمت زدند چه رسد به نوشته‌ی احساسی، از ابتدای نگارش پست حذف شده قسمت کامنت را بستم. امیدوارم آن عزیزان از خواندن و در عین حال عدم امکان فحاشی، زیاد حرص و جوش نخورده باشند.